صحبت جان جهان جان و جهان مي‌ارزد

شاعر : خواجوي کرماني

لعل جان پرور او جوهر جان مي‌ارزدصحبت جان جهان جان و جهان مي‌ارزد
کنج ميخانه طربخانه‌ي خان مي‌ارزدگوشه‌ي دير مغان گير که در مذهب عشق
يک زمان حاصل دوران زمان مي‌ارزدبا چنان نادره‌ي دور زمان مي خوردن
که دمي صحبت او ملک جهان مي‌ارزدشايد ار ملک جهان در طلبش در بازي
ساقي آن آب روان کو که روان مي‌ارزدبرلب آب روان تشنه چرا بايد بود
که گل روي تو صد لاله ستان مي‌ارزدبا جمالت بتماشاي چمن حاجت نيست
پيش صاحب‌نظران باغ جنان مي‌ارزدسر کوي تو که از روضه‌ي رضوان بابيست
که همانش که بود خواجه همان مي‌ارزدهر که را هيچ بدستست نمي‌ارزد هيچ
زانکه لعليست که صد تاج کيان مي‌ارزدپيش خواجو قدحي باده به از ملکت کي